اگر خنده دار است .. به من بخندید. اگر مسخره شده ام مرا مسخره کنید. نمیدانم چه بگویم. من امروز دوباره متولد شدم. شاید بهتر است بگویم بار دیگر متولد شدم. خودم هم باورم نشد. به من گفت بلند شو خودت بلند شو و من پوزخندی زدم و اعتنا نکردم. ولی چیزی در من تغییر کرد. من حقیقتا باز متولد شدم و فرصتی دوباره یافتم. زمانی که به او گفتم:
فراموش نکرده ام... که من هیچ نبودم..که عشق تو من را از خود بیخود کرد و از بیخود ها خود کرد. تو ... سرورم مسیح.. مرا از اتش نجات دادی و با آتش غسل دادی.... من امروز افتخار میکنم وقتی میگویم من به خودی خود بیخودی بیش نبودم و اتش عشق تو مرا روشن کرد.
خودم نمیدانستم که این را برای چه گفتم. ولی حالا میدانم. سرورم مسیح باز هم مرا از چاه گناهانم بیرون آورده است و باز هم بدون اینکه من لیاقتی داشته باشم مرا مورد لطف خود قرار داده است. ...............
.نمیدانم.............هیچ نمیدانم. آیا این بار من حقیقتا نجاتی دائمی را دریافت کردهام؟ ایا من باز هم در چاه نادانی خود سقوط خواهم کرد؟ چه کسی میداند. بستگی به من دارد.......... نمیدانم...........نمیدانم....................
سلام
امروز نخستین روز آینده توست
موفق باشی
همیشه امروز ...فردای دیروز بوده ... و فردا فردای امروز است ! به همین سادگی
سلام
امیدوارم هر روز و هر لحظه دوباره متولد بشی
آرزوی خودم برای تو