امروز روز دیگریست و من امروز انسان دیگری هستم با حرف های دیگر.
پس اگر به دنبال من دیروز هستی یا به فکر حرف های دیروز من٬
آنها را در من جستجو نکن. نوشته های دیروزم را دور ریخته ام
. امروز برای امروز مینویسم. حرف دیروز من حرف امروز نبود
.
حرف امروز هم حرف فردا نیست. نیست. نیست.
اگر مجالش بود تا ابد نیست را فریاد میکردم. نیستی. نبودن.
فریاد.....................
دیوانه در پرواز.....
امروز رها . دیروز اسیر فردا .... کاش فردا هرگز نیاید.
امروز من طوفانی از فحشم. شاید سرشار از عشق. کینه ای نیست.
من کینه ای هستم اما کینه ای در دل ندارم. دیروز شاید ٬ ولی امروز نه...
امروز روز دیگریست و من .....
نوشته ای طولانی تدارک دیده بودم. پر از گوشه کنایه ها و ایراد گیری های احمقانه ام.
برایت نقلش نمیکنم. چه خوب که دیروز نگفتمشان. امروز هم نمیگویم.
امروز انها حرف های من نیستند. حرف دل من امروز چیز دیگریست.
چیزی که من میگویم و تو نمیشنوی.
شاید در زبان تو فقط یک کلمه مترادف با تمام حرف های من باشد .
محبت.............
سلام بچه.
امروز من هم متفاوت با دیروزه و فردای من هم متفاوت با امروز. اما همچنان هستم و باقی هم خواهم ماند. نیست راهش نیست. هست باید بود و خیلی چیزهائی که بارها بهت گفتم...
عجب..پس میگویی هنوز در این کره خاکی محبت یافت میشود؟خوش است!
سلام
مرتیکه تو وبلاگت به من هم لینک بده
قربانت
طاهر
./ چه؟ درست می شنوم؟ نام اش را روز داوری می گذارند، پادشاهیِ آینده یِ ایشان، پادشاهیِ خدا. اما [می گویند] تا فرارسیدنِ آن با ایمان، با محبت، با امید سر می کنند.
ـ بس است! بس!
در ایمان به چه؟ در محبت به چه؟ در امید به چه؟