همه تو ای

الهی!دانی که نه به خود به این روزم و نه به کفایت خویش شمع هدایت میافروزم٬از من چه آید و از کرد من چه گشاید؟طاعت من به توفیق تو ٬خدمت من به هدایت تو٬توبه یه من به رعایت تو٬شکر من به انعام تو٬ذکر من به الهام تو.
  همه تو ای من که ام؟اگر فضل تو نباشد من چه ام؟

خار

الهی از آنچه نخواستی٬ چه آید؟
 و آن را که نخواندی کی آید؟
 نا کشته را از آب چیست؟ و نا بایسته را جواب چیست؟
 تلخ را چه سود٬ اگر آب خوش در جوار است؟و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است؟

بی طلب

الهی!شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم٬کار٬ تو در گرفتی و ما نگرفتیم٬قیمت خود نهادی و رسول خود فرستادی!
 الهی هرچه بی طلب به ما دادی به سزاواری ما تباه مکن٬و هر چه به جای ما کردی از نیکی ٬به عیب ما بریده مکن٬و هر چه نه به سزای ما ساختی به ناسزائی ما جدا مکن!
  الهی٬ انچه ما خودرا کشتیم به بار میار ٬و انچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار!