خار

الهی از آنچه نخواستی٬ چه آید؟
 و آن را که نخواندی کی آید؟
 نا کشته را از آب چیست؟ و نا بایسته را جواب چیست؟
 تلخ را چه سود٬ اگر آب خوش در جوار است؟و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است؟

بی طلب

الهی!شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم٬کار٬ تو در گرفتی و ما نگرفتیم٬قیمت خود نهادی و رسول خود فرستادی!
 الهی هرچه بی طلب به ما دادی به سزاواری ما تباه مکن٬و هر چه به جای ما کردی از نیکی ٬به عیب ما بریده مکن٬و هر چه نه به سزای ما ساختی به ناسزائی ما جدا مکن!
  الهی٬ انچه ما خودرا کشتیم به بار میار ٬و انچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار!

در جواب هانی عزیز

تو این دنیا بالاخره یه جا یا یه چیزی هست که هدفه و آخره خطه یعنی آخرش باید به اون ختم شه.واسه اینکه زود تر و بی دردسر تر به این اخر برسی بهتر ازش اطلاعات داشته باشی .کلا اطلاعات در مورد یه همچین چیزی به سه گروه تقسیم میشن.عقل٬نقل و شهود.برای توضیحش میتونیم اینجوری فرض کنیم که پشت یه دیوار وایسادیمو میخوایم بدونیم پشتش چیه .راه اول که سادس خوب مییم پشت دیوارو نیگا میکنیم که این میشه راه شهود.راه دوم اینه که از یکی که پشت دیوارو دیده میپرسیم و اون واسمون میگه که چه خبر بوده که این میشه راه نقل و راه سومم اینه که از رو شواهدی که اینوره دیوار هست حدس بزنیم که اونورش چیه. هر سه تای این راه ها اشکال ها و محاسن خاص خودشونو دارن.مثلا ممکنه رفتن پشت دیوار مشکل باشه یا آدمی که واسمون نقل میکنه صادق نباشه یا اینکه نتیجه گیری یه اشتباهی در مورد شواهد موجود در اینطرف دیوار بکنیم به نظر من استفاده یه همزمان از هر سه راه میتونه از همه بهتر باشه