در جواب ناصر عزیز

ناصر از اینکه اینجا اومدی و سوالتو پرسیدی متشکرم
    (چرا خدا ما رو آفرید؟)
اما جواب سوال:
 
   این سوال سواله خیلی با ارزشیه که تو مکتبی که من عضوشم یک سوال اختصاصی به حساب میاد که هر کس خودش باید به جوابش دست پیدا کنه و الزاما جواب افراد مختلف به این سوال یکسان نیست در عین اینکه همه هم درست میگن.در مکتب اکنکار کسانی که بتونن جواب این سوال رو پیدا کنن برای ورود به مرحله یه استادی انتخواب میشن (از اینجا به بعد این قسمت رو بعد از تموم شدن روزه یه سکوتم میگم)
 
   خوشبختانه شما به یکی از شاگردانی مراجعه کردید که به این سوال جواب داده٬اما یک محدودیتی وجود داره و اون اینکه تا زمانی که شخص سوال کننده آمادگیه شنیدن جواب رو نداشته باشه اگه جواب رو هم بهش بگی فایده ای نداره .

  امیدوارم فکر نکنی که میخوام از جواب دادن به سوالت تفره برم .نه. اینطور نیست و برای اینکه این موضوع رو ثابت کنم سعی میکنم شما رو برای شنیدن جواب آماده کنم.

  نکته یه اول در مورد این سوال اینه که اگه این سوال رو از بیشتر مکاتب بپرسی بهت میگن که بعضی سوال ها جواب نداره و ما از فهم و درک علت بعضی از کارهای خداوند عاجزیم اما این کاملا غلطه دلیلشم سادس خداوند عادل و عالم ه.این جواب ادعای اوناس در توضیحش باید بگم که سوال برای دریافت جواب پرسیده میشه و اگر قرار نیست جوابی باشه پس چرا باید سوال باشه؟این از عدالت خداوند به دوره که در ذهن ما سوالی ایجاد بشه که قرار نباشه جوابشو بدونیم .خوب خدا میتونست کاری کنه که این سوال اصلا تو ذهن ما مطرح نشه.پس اگه میتونیم سوال کنیم حتما حق داریم که جوابشو بدونیم و این مطلب که حق نداریم یا وضیفه نداریم کلا بیخوده
 
  نکته یه دوم اینه که بعضی میگن قرار نیست الان به این جواب برسیم اما بعدا میرسیم.در جواب این افراد باید گفت که اگه قرار الان ندونیم و بعدا بدونیم پس چرا سوال الان مطرح میشه و بعدا مطرح نمیشه؟اگر سوال الان مطرح میشه حق اینه که جواب هم الان قابل دسترسی باشه
 
   مطلب سوم رسیدن و مسئولیت دونستن جواب این سواله که در این مورد هم تا فردا که مدت سه روزه یه روزه یه سکوت من تموم میشه اجازه ندارم چیزی بگم و باید سکوت کنم .

   به طور خلاصه باید بدونی که اهمیت این سوال چقدر زیاده و دقیقا معنیه سوالی رو که پرسیدی بدونی فکر میکنم خودت هم بدونی که این مهم ترین سوال در این دنیاست بعد باید اهمیت جواب رو درک کنی چون این جواب در واقع بزرگترین حقیقت موجود در جهانه و  مسئولیت دونستنش  و  وظایفی که بعد از دونستن این جواب بر عهده خواهی داشت کم تر از سختیه پیدا کردن جواب نیست .بذار رک بهت بگم که کسی که این جواب رو بدونه باید تمام زندگیشو وقف خداوند کنه و از همه چیز دست بکشه . حالا میرسیم به راه رسیدن به جواب راه رسیدن به این جواب چند مرحله داره در مرحله یه اول باید خودت رو خوب بشناسی کامله کامل مرحله یه بعدی شناخت خداونده و بعد از اون بازشناسی خودت بر مبنای شناختی که از خداوند داری مرحله یه چهارم شناخت جهانه بر مبنای شناختی که از خودت و خدا پیدا کردی این چهار مرحله بهت کمک میکنن که بتونی سوالت رو خوب درک کنی .مطمئن باش بعد از این چهار مرحله آمادگیه درک این حقیقت بزرگ رو پیدا میکنی.
   
    نمیخوام فکر کنی که وعده یه سر خرمن بهت میدم و دارم میفرستمت دنبال نخود سیاه دقیقا برعکس من وظیفه دارم به تو یا به هر کس دیگه ای در راه پرتش پروردگار کمک کنم .این مراحلی رو که بهت گفتم من خودم با راهنمائیه استادم طی کردم .اینطور نیست که به حال خودت رهات کنم و بگم برو این کار ها رو بکن و وقتی انجام دادیشون برگرد. من  اگر بخوای در تمام ماحل این کار در کنارت خواهم بود .البته این کمک من شامل مرحله یه خودشناسی نمیشه اما برای مراحل خداشناسی و جهان شناسی دروسو راهنمائی های مشخصی وجود داره که من اونها رو در اختیارت قرار میدم.

  حالا این تو و اینم راه اگه حقیقتا به دنبال جواب این سوالی ما در خدمتیم اما از همین اول کار بهت باید بگم که سستی توی این کار باعث میشه که به جواب نرسی من خودم از زمانی که شروع کردم به گشتن دنبال جواب تا زمانی که بهش رسیدم در حدود سه سال شبانه روز به فکرش بودم .امیدوارم شما زود تر به جوابتون برسید ولی فراموش نکنید برای به دست آوردن چنین چیز با ارزشی باید بهای زیادی هم باید بپردازی که این بها همون کوشش شماست. 
 
   با آرزوی موفقیت برای شما در پایان اگه اصرار داری که جوابی رو که من بهش رسیدم بشنوی من حاضرم این جواب رو به طور خصوصی برات بگم اما یادت باشه که چون امادگیه شنیدنشو نداری احتمالا به نظرت مشتی اراجیف میاد.البته من شما رو نمیشناسم شاید هم خودتون جواب رو بدونید و محض امتحان من این سوال رو پرسیده باشید. در هر صورت من منتظر و در خدمت شما هستم
نظرات 5 + ارسال نظر
زخم زبون چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:56 ب.ظ http://weblog.zakhmezaboon.com

سلام مرسی که به من سر زدی.بازم پیش من بیا .اگه مایل باشی باهم تبادل لینک کنیم.
موفق باشی.

شووت چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ب.ظ http://parvardegar.blogspot.com/

آدونی جان یه سر به این وبلاگ رفیقمون بزن...
شاید ازش خوشت بیاد

ناصر چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ب.ظ http://isairan.persianblog.com

نازنین برادرم خدا رو شکر بخاطر وجودت و ممنونم که زحمت کشیدی و پاسخ دادی .با کمال میل و اشتیاق خواستار شنیدن پاسخی که خودتان پیدا کرده اید هستم و خدا مرا نبخشد اگر نظر شما را اراجیف بدانم آنهم چیزی که برایش سه سال جستجو کرده ایی.من آی دی خودم را میگذارم و بیصبرانه منتظر میمانم و تا آن موقع از خدای بزرگبرایت سلامتی و برکت طلب میکنم.irani777

شین چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:57 ب.ظ http://forough.blogsky.com

سلام دوست خوب!
خیلی تعجب کردم وقتی دیدم برا وب‌لاگی که هنوز فعالیت‌اش شروع نشده و در حال طرح گرافیک قالب‌اش بودم پیام گذاشتی. زنان پارس رو می گم. به هر حال، لطف کردی! :)

سارا پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ب.ظ http://diosestacontigo.persianblog.com

سلام....
اونقدر غم تو دلمه که نگو. گریم گرفته...
ای کاش اینقدر پافشاری نمی کردی. من دیگه بر خلاف اونچه تو فکر میکنی نمیتونم درکت کنم. حداقل در این مورد. چون راه تو کاملاْ با راه من جداست. میترسم آدونیس. نمی خوام از دستت بدم. یادته؟ ما هر دو به این نتیجه رسیدیم که برای خدا شدن اول باید از همه چیز بمیریم . حتی از اعتقاداتمون. و بعد دوباره خودمون رو بدیم دست خدا تا اون مارو همون جوریکه شایسته ی ماست بسازه.اما تو ممکنه از همه چیز مرده باشی.اما اعتقاداتت سرجاشونه هنوز. شیطون هیچ وقت به شکل زشت خودشو به ما نشون نمیده. بلکه زمانی که آدم و حوا رو فریب داد به اونها قدرت و جلال واقتدار رو وعده داد اما همش یک فریب بود. آدم و حوا با وجود اینکه روح معلم و مدبر خدا رو داشتند فریب خوردند. پس تو چه آسون تر از اونها تن به فریب دادی. اگه تو رو از دست بدم هرگز خودمو نمی بخشم.همین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد